بیوگرافی جامع مرجانه گلچین

مرجانه گلچین یکی از بازیگران زن خوب و محبوب مردمی است که با بازی های زیبایش بسیار معروف و محبوب است. او زاده سال 1347 در رشت می باشد .بد نیست بدانید او برادر زاده نادر گلچین آوازخوان موسیقی می باشد و نادیا گلچین دختر عموی او بود .از فیلم های این هنرپیشه می توان غزاله , شاباش , واقعیت پوشالی , آرماندو , نفس گرم و سه دونگ سه دونگ را نام برد . بهجهت شناخت زیادتر با این بازیگر با ما هم قدم باشید.

شناسایی با مرجانه گلچین بازیگر

مرجانه گلچین (زادهٔ 2 اسفند 1347 در تهران)، هنرپیشه سینما، تئاتر و تلویزیون است. وی خواهر منیژه گلچین (بازیگر) و دخترعموی نادیا دلدار گلچین (بازیگر) است.

 

گلچین در نوجوانی به هنرستان موسیقی رفت و در گرایش تخصصی نوازندگی تئاتر فارغ التحصیل شد. او با ترغیب کردن خواهرش منیژه که در آن دوران بازیگر بود به بازیگری در تئاتر پرداخت.

 

با بازی در مجموعه تلویزیونی «آئینه» پا به تلویزیون گذاشت و بعد از آن در چند سریال تلویزیونی دگر و در سینما به ایفای نقش پرداخت.

 

مرجانه گلچین بعد از اندکی به عضویت گروه تئاتر ملی به نظارت آقای هاتفی درآمد و به همدلی تیم به بیرون از کشور روانه شد.

مرجانه گلچین پساز آن توصیه بازی در مجموعه ی تلویزیونی «آئینه» را پذیرفت و پس از خاتمه این مجموعه در چند سریال پی در پی آماده شد و در سینما نیز به نام بازیگر پرکار ظهور پیدا کرد.

 

مرجانه گلچین در نیمه دوم دهه شصت بازیگر سر شناس و معروف سریالهای تلویزیون بود و اواخر دهه شصت و ابتدا دهه هفتاد توانست وجهه برازنده محبوبیت در میان همه تماشاگران از خویش به عرضه بگذارد. مرجانه گلچین از سال 1368 و بعد از بازی در مجموعه تلویزیونی «ازدواج پر ماجرا»، تا سال 1385 از تلویزیون جدا بود.

 

عاقبت پس از 13 سال با مجموعه تلویزیونی «زیرزمین» به تلویزیون بازگشت. او در دهه 70 اغلب به سینما پرداخت ولی در صحنه سینما هم چندان پر رنگ آشکار نشد. سرانجام پس از مدت ها رضا عطاران با سریال «بزنگاه» این بازیگر را به زمانه بحبوحه خود بازگرداند.

 

احتمالا بازی او در فیلم های «شب بیست و نهم» و «چشم هایم برای تو» در خاطر شنونده همگانی باقی باشد. او در سالهای 74 و 75 و بخصوص با بازی در فیلم «کریم آتشی» بیقدرت ترین و یا گویی بدترین عدد را در سرگذشت خود درج کرد.

 

فیلم های مرجانه گلچین

سینما

غزاله (محسن شاه محمدی) (1395)

شاباش (1395)

واقعیت پوشالی (1392)

خنده در باران (داریوش فرهنگ) (1389)

شیرین (1387)

متهم (1375)

دام (1374)

سلام به انتظار (1374)

و…

مجموعه تلویزیونی

آرماندو

شب عید

نفس گرم

دزد و پلیس

نقطه سر خط

سه دونگ، سه دونگ

و…

بیشتر بدانید مرجانه گلچین: هنوز همان مرجانه ام

همان مرجانه ام

این که می گویید پس از گذر سال ها چه تغییری کردم، باید بگویم دگرگونی خاصی به دید رفتاری نکردم. اصلی ترین تغییری هم که در خویشتن تشکیل شده بر نتیجه گذر زمان بوده است، شبیه هر فرد دیگری گذر زمان سبب شده که در مقایسه با سابق بازیگوشی هایم کمتر می شود و با بردباری بیشتری عمل کنم.

 

مزه دو نوع شهرت! را چشیدم

طی سال های بازپسین من مزه دو نوع گوناگون محبوبیت را چشیده ام، در دهه شصت به دلیل بازی در فیلم های درام اغلب من را به لقب یک ستاره جوان می شناختند اما خب بعد از مدتی توقف و ظهور مجدد در صحنه بازیگری با سریال «بزنگاه»، راه حرفه ای من تحول پیدا کرد و من نقش زن هایی را بازی کردم

 

که تا به آن روز، نظیرش کمتر در تلویزیون دیده می شد. این اثر هم به مشابه اثر های سابق تمام به دل مخاطبان نشست و سبب شد که من محبوبیت را از جنس جدیدی امتحان کنم، این بار هم مثل دهه شصت مخاطبان بازی های من را دوست داشتند و به کارهایم عنایت نشان می دادند.

 

از مردم قدرت خوب می گیرم

در هر زمانه ای که محبوبیت را امتحان کردم، تماس با مردم برای من زیبا بود. آنها من را دیگر جزوی از اعضای خانواده شان می دانند و با محبت و دلبستگی خاصی با من رفتار می کنند. همین مساله سبب می شود که به آنها حس قرب بیشتری کنم و یک جورایی خودم را مدیون محبت هایشان بدانم. همه زمان که عنایت و عشق آنها را می بینم واقعا قدرت می گیرم.

دلیل بچه دار نشدن مرجانه گلچین

مادر نشدم!!

«من مادر نشدم.» این عبارت احتمالا بسیار خلاصه باشد منتها تصمیم گیری بهخاطر آن کار آسودگی نبود ولی تصمیمی بود که گرفتم. دلیلش هم این بود که من شیفته کارم بودم و این وقف بودن در کار با وظیفه مادری ام در تناقض بود. به خودم می گفتم فرزند رسیدگی و مراقبت می خواهد و نمی توان او را به مناسبت کار به حال خود خلاص کرد.

 

مگر می شود یک شمالی دستپختش بد باشد

شمالی ها دستخپت شان عالی است، این را هر کسی که یک بار میهمان بساط یک شمالی باشد، اذعان می کند؛ درست به خاطر همین روش هم باید بگویم من دستپختم خوب است. یقیناً بخشی از این قضیه به این خاطر است که من با علاقه و شوق خاصی غذا درست می کنم

 

و معمولا برای این کار فرصت می گذارم، احتمالا به خاطر همین هر کسی دستپخت من را می خورد از آن تمجید می کند هر چند که بعضی ها می گویند این دستخپت نیک در ما، رگه وراثتی دارد چون مامان و خواهرهای من هم دستپخت خوشی دارند. ایضاً من شیفته آشپزی غذاهای ایرانی هستم و در خانه ام هم دایماً غذاهای ایرانی درست می کنم.

 

شیفته سبزیجاتم

من به پختن غذا در خانه ارزش زیادی می دهم، احساس می کنم غذا درست کردن در خانه ضمن ارزش سلامتی، سبب می شود که شما از مریضی دور شوید و از همه مهمتر سبب می شود که اعضای خانواده هم دور هم جمع شوند، احتمالا به خاطر همین مساله هست که دایماً تلاش می کنم در خانه خوراک درست کنم و کمتر به غذاخوری بروم.

 

مادرم از اهالی رشت و پدرم از اهالی زنجان است

در آخری جشنواره حافظ که به اراده «علی معلم» برگزار شد، مرجانه گلچین مجسمه «بهترین بازیگر زن خندهدار تلویزیونی» را به خاطر بازی در مجموعه شاهگوش، دریافت کرد. مرجانه خانم قبل و بعد از آداب ازطریق سینما آشنایان احاطه و اسیر شد و چپ و راست امضا داد و عکس گرفت، ایرانی ها با بازی های او خاطرات زیادی دارند… «مرجانه خانم موفق باشی»

 

بازیگری جلوی موسیقی را گرفت

رشته تحصیلی من موسیقی است و به همین خاطر بعد از بازیگری به موسیقی علاقمندم، هر چند که وقف شدن من در بازیگری باز هم مانع از آن شد که به موسیقی به شکل حرفه ای بپردازم. همانطور که می دانید، من در دانشگاه موسیقی تئاتر خواندم و فارغ التحصیل شدم.

 

چرا از ایران رفت؟

مرجانه خانم می گوید: «سال 74 بود که آخرین فیلم سینمایی ام را کار کردم و تصمیم گرفتم برای ادامه تحصیل از ایران بروم و در انگلیس ساکن شوم چرا که دوتا از برادرهایم و خواهرم همانجا زندگی می کنند.

مدتی آنجا بودم اما دلتنگ شدم. نظرم برگشت و دوباره برگشتم و فعالیتم را شروع کردم منتهی در تمامی این مدت که کار تصویر نمی کردم، در تئاتر و رادیو فعالیت داشتم البته هر وقت که به ایران می آمدم.»

همچنین بخوانید:

 

2 نورچشم زندگی من

مرجانه خانم می گوید: «این روزها زندگی من به دو عزیزم مختص دارد. یکی مادرم که دوست داشتنی ترین و مهمترین آدم زندگانی ام است و من با سربلندی و عشق، زیادتر ساعات روزم را به نگهداری از ایشان می پردازم.

نورچشم دیگر من شغل ام است. شیفته کارم هستم و از بچگی می دانستم فقط شغلی که دوست دارم و خواهم داشت، بازیگری است. فراوانی از همکارانم بعد از چندی که به این حرفه پرداختند، وارد کارهای دیگری شدند یا در کنار آن، به کارهای دیگری مثل کارگردانی و مدل سازی صحنه و … هم پرداختند

اما من دایماً تنها هنرپیشه بودم و خواهم بود. بازیگری کار بینهایت دشواری است. ساعات کار ما زیاد و متراکم و در جا های گوناگون است. اکثر وقت ها شب کار هستیم اما همین که بعد از پخش سریالی، مردم وقتی من را در کوچه و گذرگاه می بینند و از کار ستایش می کنند و خسته نباشید می گویند،

برایم یک جهان اعتبار دارد و کل درماندگی ها و رنج ها را از یادم می برد.

 

منبع: artpress.blogsky